A proper / right charley هالو
Once in a while هر از چند گاهی
Horses for courses هر کسی را بهر کاربی ساخته اند
A big head has a big ache هر که بامش بیش برفش بیشتر
Go with the ride هم رنگ جماعت شدن
East, West, home’s best هیچ کجا خانه خود آدم نمیشود
Tells tales یک کلاغ چهل کلاغ کردن
Hit the jackpot یک شب پول دار شدن
Colours
Note that these colours may vary slightly, depending on your browser.
|
The 7 colours of the rainbow:
| ||||||||||||||||||||||||
Colour is written "color" in American English. |
|
فرهنگهای لغتی که نباید از آنها استفاده کرد
از آنجا که لغات جدید به زبان اضافه میشوند و معانی قدیمی پیوسته تغیر میکنند مهم است که فقط از یک فرهنگ لغتی که چاپ جدید بوده استفاده کرد.
فرهنگ های کوچکی که که جلدهای کاغذی دارند فقط دارای ارزش محدودی برای نیازهای مطالعاتی شما هستند.آنها فشرده ای از فرهنگهای فشرده هستند.بسیاری از از این فرهنگهای جیبی بدون تغییر از فرهنگهای قدیمی رونویسی میشوند.
از فرهنگ هایی که از یک زبان دیگر به انگلیسی هستند(برای مثال :ژاپنی به انگلیسی , فرانسه به انگلیسی و...)پرهیز کنید.این نوع فرهنگها به طور ناقصی پیوسته ویرایش میشوند و قدیمی هستند.اگر چه ممکن است که یک سهولت فوری و مقطعی را ایجاد کنند, ولی خطر بزرگ آنها این فرض است که یک تناظر یک به یک بین کلمات دو زبان وجود دارد.گاهی اوقات ممکن است چنین تناظری وجود داشته باشد ولی بیشتر اوقات چنین نیست.ترجمه کلمه به کلمه به نوعی که این فرهنگها ترویج میکنند,شما را میتواند به اشتباهات زیادی دچار کند.به علاوه ذخیره لغات انگلیسی شما افزایش نمی یابد بلکه فقط موقتا چیزی را که ممکن است یک معادل غلط باشد , بیابید
اصطلاح
از کیسه خلیفه بخشیدن |
Make free/ bold with sth |
Example: Your friends at the party who made so free with the drinks were not invited. |
با چشم غیر مسلح |
With the naked eye |
Example: You should not look at the sun with the naked eye. |
به امتحانش می ارزد |
Give it/ sb a try |
Example: Even if you think you will not enjoy, give it a try. |
وارد اصل مطلب شدن |
Get down to business |
Example: Well, time’s moving on; I suppose we’d better get down to business now. |
مثل ساعت کار کردن |
As regular as clockwork |
Example: The postman comes at |